همانا على "ع" به هنگامى که معاویه با او جنگ مى نمود در قنوت خود بر معاویه نفرین مى نمود و اهل کوفه هم در این کار از حضرت پیروى کردند، معاویه نیز همین کار را میکرد و اهل شام هم از او تبعیت مى نمودند.
طبرى درج 6 ص 4. تاریخش روایت کند که: على "ع" هنگامى که نماز مى خواند در قنوت چنین مى فرمود.
"اللهم العن معاویه و عمرا و ابا الاعور السلمى و حبیبا و عبدالرحمن بن خالد و الضحاک بن قیس والولید."
راستى کار بنى امیه ـ در کشتن افراد هم نام على ـ و کار عمر در ممانعت از نامگذارى به نام «محمد» به چه هدفی بوده است ؟ منتظر قضاوت تاریخ هستیم.
در دوران بنی امیه ، نه تنها خود آنها امیر المؤمنین علیه السلام را در منابر و خطبههای نماز جمعه لعن میکردند ؛ بلکه حتی اگر کسی از این کار امتناع می کرد و به امیر المؤمنین ناسزا نمیگفت ، او را مورد اذیت و آزار قرار میدادند ؛ تا جایی که در بسیاری جان وی را نیز میگرفتند .
1-کشتن نسائی به خاطر نقل فضائل امیر المؤمنین علیه السلام :
درباره ازدواج حضرت ام کلثوم دختر حضرت علی علیه السلام با جناب عمر مباحث مختلفی مطرح است ، حال بنا بر فرض که سخن مخالفین درست باشد و چنین ازدواجی اتفاق افتاده باشد ، باز هم ایراداتی بر آن مطرح است که به یکی از آن ایرادات اشاره میکنیم :
......
بنا به نقل اهل سنت این ازدواج در سال 17هـ اتفاق افتاده است ؛ چنانچه یعقوبی از تاریخ نویسان اهل سنت مینویسد :وخرج عمر إلى مکة سنة 17 ... وفی هذه السنة خطب عمر إلى علی بن أبی طالب أم کلثوم بنت علی ...عمر ، در سال 17 هـ به طرف مکه حرکت و در همین سال از دختر علی بن أبی طالب (علیه السلام) خواستگاری کرد .
ام کلثوم نیز که در آخرین سال زندگی نبی مکرم به دنیا آمده است در زمان خواستگاری عمر هفت سال بیشتر نداشته است . چنانچه ابن سعد در طبقات به این حقیقت اشاره کرده و مینویسد :تزوجها عمر بن الخطاب وهی جاریة لم تبلغ .(طبقات الکبری، ابن سعد، ج8، ص462_463)عمر با ام کلثوم ازدواج کرد ؛ در حالی که هنوز ام کلثوم به سن بلوغ نرسیده بود .
و در روایت دیگری مینویسد :لما خطب عمر بن الخطاب إلى علی ابنته أم کلثوم قال یا أمیر المؤمنین إنها صبیة .(الطبقات الکبرى ، محمد بن سعد ، ج 8 ، ص 464 .)زمانی که عمر ، ام کلثوم را از علی (علیه السلام) خواستگاری کرد ، علی (علیه السلام) فرمود : ای امیر مؤمنان ، او کودکی بیش نیست .
از طرف دیگر عمر بن الخطاب وقتی در سال 23 هـ کشته شد ، شصت و سه سال داشته ؛ پس در سال 17 هـ 57 سال داشته است ؛ یعنی بین ام کلثوم و عمر بیش از 50 سال فاصله سنی وجود داشته است .
سؤال ما از اهل سنت این است که چه تناسبی بین ام کلثوم هفت ساله و عمر بن خطاب پنجاه و هفت ساله وجود داشته است ؟ ام کلثوم چه گناهی کرده است که مجبور است با یک پیرمرد شصت ساله ازدواج کند ؟وقتی که ابوبکر و عمر از مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها خواستگاری کردند ، پیامبر عدم تناسب سنی را دلیل بر رد خواستگاری آنها دانست ، آیا این تناسب سنی ، بعد از سالها بین کوچکترین فرزند حضرت زهرا و شیخین به وجود آمده بود ؟
امیر المؤمنین علیه السلام ، چون موافق با این ازدواج نبود ، عین همان سخن پیامبر را که در هنگام خواستگاری از حضرت زهرا علیها السلام در پاسخ آن دو فرموه بود ، بیان کرده و میگوید :ام کلثوم هنوز خردسال است .جالب این است که عمر بن خطاب خودش با ازدواج پیرمردان با دختران جوان مخالف بوده است . ابن عساکر در تاریخ المدینة مینویسد :أتى عمر بن الخطاب بامرأة شابة زوجوها شیخاً کبیراً فقتلته فقال: أیها الناس اتقوا الله ولینکح الرجل لمته من النساء ، ولتنکح المرأة لمتها من الرجال یعنی شبهها .(تاریخ المدینة ، ج2، ص 769 ، کنز العمال ، ج15، ص 716، ح 42857 )
زنی جوانی را که با پیرمردی ازدواج کرده بود و سپس شوهرش را کشته بود ، نزد عمر آوردند ، عمر گفت: ای مردم از خدا بترسید ، هر مردی باید بازنی همسان خودش (هم کفو خودش ) ازدواج کند و هر زنی نیز باید با مردی ازدواج کند که همسان او هست .
آیا این عمل مصداق این آیه نمیشود :أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبرِِّ وَ تَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَ أَنتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَ فَلَا تَعْقِلُون البقرة /44 .آیا مردم را به نیکى دعوت مىکنید ؛ اما خودتان را فراموش مىنمایید ؛ با این که شما کتاب (آسمانى) را مىخوانید ! آیا نمىاندیشید ؟ !
و همچنین سرخسی حنفی از بزرگان اهل سنت در کتاب المبسوط مینویسد :وبلغنا عن عمر رضی الله عنه أنه قال لأمنعن النساء فروجهن الا من الأکفاء ... وفیه دلیل أن الکفاءة فی النکاح معتبرة .(المبسوط ، السرخسی ، ج 4 ، ص 196 )
از عمر روایت شده که میگفت : من از ازدواج زنان جلوگیری میکنم ؛ مگر این که با همتای او ( هم کفو او) باشد و این دلیل بر این است که در ازدواج همتا بودن معتبر است .همچنین دارقطنی در سننش ، متقی هندی در کنز العمال از قول عمر نوشتهاند :عن إبراهیم بن محمد بن طلحة ، قال : قال عمر : " لأمنعن تزوج ذات الأحساب إلا من الأکفاء " .(سنن الدارقطنی ، الدارقطنی ، ج 3 ، ص 206 و کنز العمال ، المتقی الهندی ، ج 16 ، ص 534 .)از ابراهیم بن محمد بن طلحه نقل شده است که عمر میگفت : من از ازدواج کسانی که دارای شرافت خانوادگی هستند منع میکنم ؛ مگر با همتای او باشد .
ما از جناب سرخسی میپرسیم ، چه سنخیت و چه شباهتی بین عمر 57 ساله و ام کلثوم 7 ساله وجود داشته است ؟آیا میتوان خانواده و نسب عمر را با نسب ام کلثوم مقایسه کرد ؟ آیا صحّاک ، با حضرت زهرا که سیده زنان اهل بهشت است ، میتواند یکسان باشد ؟ آیا خطاب را میتوان با رسول اکرم و امیر المؤمنین علیهما السلام برابر دانست ؟
ما نمیخواهیم در این مقاله به بررسی نسب عمر بپردازیم ، دوستان میتوانند به منابع زیر مراجعه کنند :البدایة والنهایة:2/269، السیرة النبویة ، ابن کثیر: 1/153. تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر: 19/495، أسد الغابة: 2/238 جامع البیان لابن جریر الطبری: 7/110، أحکام القرآن للجصاص: 2/604، مسند أبی یعلى الموصلی: 6/360، المصنف لابن أبی شیبة الکوفی: 7/438 و ...
به این نکته نیز باید توجه داشت که خود جناب عمر نیز گفته که در من از سنن جاهلی چیزی جز نکاح باقی نمانده است چنان که ابن سعد در الطبقات می نویسد :عن محمد بن سیرین قال قال عمر بن الخطاب ما بقی فیّ شئ من أمر الجاهلیة إلا أنّی لست أبالی إلى أی الناس نُکحت وأیهم أنکحت .(الطبقات الکبرى، محمد بن سعد، ج 3، ص 289.)
آیا رسول الله (ص) مثل شیعیان امروزی بر مهر و امثال آن سجده می کردند ؟
مهر در نماز از چه زمانی و توسط چه کسی استفاده شد ؟
پاسخ :
خلاصۀ بحث :
آنچه که قطعی است در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مهری به این صورت که الآن در میان شیعیان رایج است وجود نداشته است و آن حضرت بنا بر اتفاق شیعه و سنی بر خاک ، سنگ و حصیر سجده میکرده و هرگز بر فرش ، سجاده ، لباس و ... که الآن اهل سنت بر آن سجده میکنند ، سجده نمیکرده است و سجده بر چنین چیزها از بدعتهایی است که در میان اهل سنت رایج شده است .
نخستین کسی که بر تربت امام حسین علیه السلام سجده کرد ، امام زین العابدین علیه السلام بود که بعد از دفن سید الشهداء علیه السلام مقداری از خاک آن حضرت را برداشت و به مدینه برد و خود و اهل بیت رسول خدا بعد از آن بر خاک سید الشهداء سجده میکردند .
شیعیان نیز با تأسی به ائمه اهل بیت علیهم السلام که یکی از ثقلین هستند ، سجده بر تربت سید الشهداء را مستحب میدانند و بر این کار مداومت میکنند .
تفصیل بحث :
ادامه مطلب ...