مقدام بن معدیکرب وعمرو بن اسود ومردی از بنی اسد وارد بر معاویه شدند. معاویه به مقدام گفت: آیا دانستی که حسن بن علیّ ( علیهماالسلام ) از دنیا رفت؟ او گفت: «اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ».
(این آیه معمولاً هنگامی گفته میشود که مصیبتی بر کسی وارد شده باشد.) مردی به او گفت: آیا این به نظر تو مصیبتی بوده است؟ (که آیه فوق را تلاوت کردی.) گفت: چگونه آن را مصیبت ندانم در حالی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم او را در دامنش گذاشته و میفرمود: «هذا منّی و حسین من علی» (یعنی این از من است و حسین از علی است.) مرد اسدی گفت: آتشی بود که خدی عزّ وجلّ آن را خاموش کرد.مقدام گفت: اکنون تا ترا به خشم نیاورم از جا حرکت نمیکنم.
آنگاه مقدام رو به معاویه کرد و به او گفت:ا ی معاویه! اگر راست گفتم مرا تصدیق کن و اگر دروغ گفتم مرا تکذیب نما. گفت: این کار را میکنم. گفت: (ای معاویه!) ترا به خدا قسم آیا میدانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از پوشیدن (و زیور ساختن) طلا (بری مردان) نهی کرد؟ گفت: آری. گفت: ترا به خدا قسم آیا شنیدی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از پوشیدن لباس ابریشمی (برای مردان) نهی میفرمود؟ گفت: آری. گفت: ترا به خدا قسم آیا میدانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از پوشیدن لباس تهیّه شده از پوست درندگان و سوار شدن بر آن (قرار دادن زین اسب از پوست آنها) نهی کرد؟ گفت: آری. گفت:ا ی معاویه! به خدا قسم همه اینها را در خانه تو میبینم. معاویه گفت: ای مقدام! من میدانستم که از دست تو رهایی ندارم...
«ثم قال: یا معاویة! ان أنا صدقت فصدّقنی وان أنا کذبت فکذّبنی. قال: افعل. قال: فانشدک باللّه هل تعلم انّ رسول اللّه صلیاللهعلیهوسلم نهی عن لبس الذهب ؟ قال: نعم. قال: فانشدک باللّه هل سمعت رسول اللّه صلیاللهعلیهوسلم ینهی عن لبس الحریر؟ قال: نعم. قال فانشدک بالله هل تعلم انّ رسول اللّه صلیاللهعلیهوسلم نهی عن لبس جلود السباع والرکوب علیها؟ قال: نعم. قال: فواللّه لقد رأیت هذا کلّه فی بیتک یا معاویة. فقال معاویة: قد علمت انّی لن انجو منک یا مقدام...».
(سنن أبی داود، ج 4، ص 68، کتاب اللباس، باب فی جلود النمور [والسباع]، ح 4131)
آری، این است معاویه و اهمّیّتی که او به پیروی از سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میدهد. آنگاه اهل سنّت با نقل روایات جعلی او را فقیه بدانند و...
یادآوری: روزی عمر حلّهی ابریشمی را جهت فروش میبیند و پیشنهاد خرید و پوشیدن آن را به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مینماید. آن حضرت میفرماید: این، لباسی است که اگر کسی آن را بپوشد در آخرت بهرهی نخواهد داشت.(ر.ک: بخاری، ج 2، ص 4 و 20، وج 3، ص 213 و 214، وج 4، ص 85، وج 7، ص 195، وج 8، ص 5 و 27؛ ومسلم، ج 3، ص 40 ـ 1638 و 45 ـ 1644، وأبو داود، ج 1، ص 282، وج 4، ص 46؛ ونسائی، ج 3، ص 95 و 178، وج 8، ص 207 به بعد).
با این حساب آیا برای معاویه ـ فقط به خاطر همین عمل و نه سایر آنچه که از او گذشت و میآید ـ در آخرت بهرهی هست؟