در یکى از شبهاى جنگ صفین،عمرو بن عاص و عتبه بن ابى سفیان و ولید بن عقبه و مروان بن حکم و عبدالله بن عامر و ابن طلحه الطلحات خزاعى نزد معاویه گرد آمدند، عتبه گفت: امر ما با على بن ابى طالب عجیب است، همگى با او خونى هستیم. اما من جدم عتبه بن ربیعه و برادرم حنظله بدست على در جنگ بدر کشته شدند، و نیز على در کشتن عمویم، شیبه شرکت داشته است.
اسود بن یزید مىگوید: به عائشه گفتم: برایت شگفت آور نیست که یکى از آزاد شدگان فتح مکه (معاویه) درباره خلافت با اصحاب پیامبر خدا صلی الله علیه واله به کشمکش برخاسته است؟
عائشه گفت: این تعجبى ندارد! آن قدرت حاکمه خدا است که به آدم نیکوکار و بدکار مىدهد، و در تاریخ چنین اتفاق افتاده که فرعون چهار صد سال بر مردم مصر سلطنت کرده است همچنین کفارى دیگر غیر از او!
پی نوشت:
البدایة و النهایة ابن کثیر ج8ص131 به نقل از ابوداود طیالسی و ابن عساکر.آرزوی معاویه: ای کاش نام پیامبر را دفن میکردم که هیچ کس از او یاد نکند!!!
ابن ابی الحدید با سند خودش نقل میکند از پسر مغیرة بن شعبه که از قول پدرش نقل کرده :
شبی با معاویه گرم صحبت بودم به او گفتم ای معاویه تو اکنون پیر شده و اخر عمرت است بیا و با بنی هاشم مهربان باش بلکه بعد از تو نام نیکی از تو بر زبان ها بیفتد